جدول جو
جدول جو

معنی ساخت وپاخت - جستجوی لغت در جدول جو

ساخت وپاخت
بندوبست، تبانی، توطئه، دسیسه، زدوبند، سازش، قرارومدار (پنهانی)
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساخت و پاخت
تصویر ساخت و پاخت
کنایه از قرارداد نهانی بین دو یا چند تن برای انجام دادن کاری، بند و بست
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
از اتباع. پل و پخت. قراری نامشروع گونه به خفا. قرارهای محرمانۀ دو تن با یکدیگر. قرارداد نهانی. با کردن صرف میشود: با هم ساخت و پاخت کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساخت و پاخت
تصویر ساخت و پاخت
قرارهای نامشروع گونه به خفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساخت و پاخت
تصویر ساخت و پاخت
((تُ))
قرار پنهانی، زد و بند پنهانی، گاوبندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساخت و پاخت
تصویر ساخت و پاخت
تبانی
فرهنگ واژه فارسی سره
بندوبست کردن، تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، زدوبند کردن، سازش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تهمت زدن و پیرایه بستن، گاوبندی، توافق نهانی که از نظر
فرهنگ گویش مازندرانی